×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زندگی باید...

روابط عاشقانه

روابط عاشقانه ...

 

رابطه با نوع مخالف همواره جاذبه بیشتری دارد . ایجاد رابطه تازه ، زیبایی خاص خودش را دارد . هر وقت رابطه ای تازه برقرار می کنی ، هیجان و ماجرایی تازه و ماه عسلی تازه را آغاز می کنی . اما با هر جدایی ، سرخوردگی تازه ، اضطراب و درماندگی تازه را نیز باید تجربه کنی . همه چیز از هم می پاشد و تو باید از نو خود را جمع و جور کنی . بنابراین ، لذت از زمانی آغاز می شود که رابطه ای را شروع می کنی ، و درماندگی از زمانی آغاز می شود که رابطه را می گسلی .

 

وقتی رابطه ای را حفظ می کنی ، از صمیمیت به وجود آمده لذت می بری ، از امنیت فراهم آمده لذت می بری . اما در این نوع رابطه ، از هیجان و ماجراجویی خبری نیست . نزدیکی و صمیمیت ، لذت و زیبایی ویژه خود را دارد . ریشه ها در صمیمیت است که رشد می کنند . نزدیک تر و نزدیک تر می شوی و ناگهان رابطه شکلی تازه به خود می گیرد . صحبت از تمتع جنسی نیست . تمتع جنسی ، رفته رفته رنگ می بازد ؛ صحبت از مهر و دوستی است .

 

وقتی رابطه ای کاملاً ریشه می گیرد ، کیفیت تازه ای نیز به بار می آورد که بسیار دلچسب است . اما برای داشتن این رابطه ریشه دار باید از ماه عسل های مکرر چشم پوشی کرد .

 

اگر مدام رابطه ها را بر هم بزنی و از نو آغاز کنی ، خسته می شوی اما دچار ملال نمی شوی ؛ اگر یک رابطه را حفظ کنی ، هرگز خسته نمی شوی اما ممکن است دچار ملالت شوی . بنابراین ، هر دو شیوه زندگی کردن اشک ها و لبخند های ویژه خود را دارند . طبیعی است اگر از یکی از این دو نوع رابطه دلزده شوی ، به دیگری فکر خواهی کرد . این گرایشی طبیعی در توست ، که فکر کنی آن نوع رابطه ممکن است مطلوب تر باشد ، زیرا آن نوع را هنوز تجربه نکرده ای . پیش از این که در مورد یکی از این دو نوع رابطه فکر کنی ، به این فکر کن که تو از کدام تیپ از آدم ها هستی ...

 

 

ممکن است روزی کسی را پیدا کنی که هر دو را با هم داشته باشد ، آنگاه آسوده می شوی ؛ کسی که با او زندگی را ماجراجویانه سپری کنی و نیز رابطه را آن قدر ادامه بدهی که صمیمیت و دوستی را نیز تجربه کنی . اما برای رسیدن به چنین آرزویی باید صبوری را بیاموزی ، یک شبه نمی توان به همه این ها یک جا رسید . این اتفاق خواهد افتاد ، اما این اتفاق را نمی توان مجبور کرد که بیفتد . اگر مجبور کنی ، خود را درمانده تر کرده ای . فقط احساس فلاکت خود را عوض کرده ای ، و این احساس فلاکت تازه ، ویران کننده تر است .

 

جامعه تا به حال به نفع یک نوع عمل کرده است ، به همین دلیل جوامع اغلب درمانده اند ، زیرا بسیاری از افراد به آن نوع خاص تعلق ندارند . بسیاری از آدم ها به یک رابطه دل خوش اند و بسیاری دیگر به یک رابطه قانع نیستند . کسانی که به یک رابطه قانع نیستند ، آدم هایی ماجراجویند . اینان کاشف اند ، نه صرفاً امور جنسی را ، بلکه در همه عرصه ها . بنابراین ، جامعه ای که صرفاً بر داشتن یک رابطه تاکید دارد ، به لحاظ خلاقیت و اکتشاف و اختراع عقیم می ماند ، زیرا به آدم ماجراجو و خلاق و مکتشف اجازه ظهور و بروز نداده است .

 

کسی که به یک رابطه قانع است ، روحیه ای غیر خلاق دارد . او طالب امنیت و سلامت است و همواره به دنبال موقعیتی دنج می گردد . او پرسه زن و آواره و کولی نیست . او در هیچ قلمرویی پرسه نمی زند ؛ نه در قلمروی جسم ، نه در قلمروی روح ، نه در قلمروی ذهن و اندیشه . او بر هر آنچه کهنه و آشناست تاکید دارد و نه بر هر آنچه تازه و ناآشناست . او به قلمرو های بکر علاقه ای ندارد . زیرا بر سر هر آنچه تازه و بکر است ، مشکلاتی وجود دارد ؛ تو باید از نو کنار بیایی ، باید خود را با شرایط تازه وفق دهی .

 

هر تغییر تازه ای ، اوضاع زندگی تو را بر هم می زند . بنابراین ، جوامع تک رابطه ای غیر علمی ، خرافی ، ایستا و گنگ می شوند و سپس می میرند .

 

جوامعی که رابطه را محدود نمی کنند ، ماجراجو ، زندگی و جاری می شوند ، اما پر از تنش و خستگی . به همین دلیل است که علم به این جوامع راه می یابد و مدام راه های تازه ای کشف می شود . زیرا وحیه ای که در این گونه جوامع رشد می کند ، روحیه آوارگی و پرسه است . در این جوامع از تازه استقبال می شود ؛ از کهنه ، به آن دلیل که کهنه است روی می گردانند . هر کس سعی می کند حتی المقدور غبار کهنگی را از خود بتکاند .

 

اما چنین جوامعی ، آرامش ، سکوت ، امنیت ، راحتی و گرمای ولرم خانه را از دست می دهند . گویی بر مردم چنین جوامعی روحیه سفر حاکم می شود ؛ روزی در این جا هستی و روزی در جایی دیگر . بدیهی است همواره از کشف قلمرو های نو و تازه لذت می بری ، اما مشکلاتی نیز در مسیر است ؛ یعنی هرگز آسوده نخواهی بود ، و هرگز خود را در خانه احساس نخواهی کرد .

 

به نظرم

جامعه باید بستر مناسبی برای بالندگی هر دو روحیه باشد . همه مردم باید آزاد باشند تا خود را به ثبت برسانند ، خودشان باشند . آن هایی که می خواهند به یک رابطه اکتفا کنند ، به خواسته خود برسند و آن هایی که می خواهند رابطه خود را بسط دهند نیز مجاز باشند . هیچ کدام از این دو گروه را نباید محکوم کرد ؛ هیچ کدام از این دو گروه را نیز نباید پرستید . کسی نباید مانع آن هایی شود که می خواهند شیوه زندگی خود را در هر زمینه ای تغییر دهند ، هر دو گروه خوبند .

 

بدین سان جامعه به تعادل می رسد . چنین جامعه ای نه شرقی است و نه غربی ؛ یک کل یکپارچه است . اما چنین جامعه ای هنوز پا نگرفته است . اگر ما یکی را محترم بشماریم ، دیگری را محکوم می کنیم ؛ ما هنوز نتوانسته ایم هر دو قطب متضاد را ستایش کنیم .

همان طور که هستید ، باقی بمانید ؛ عجله ای برای تغییر نیست . خیلی زود آدم هایی را از نوع خود پیدا خواهید کرد و آن گاه رابطه ای عمیق و ریشه دار جوانه خواهد زد . اما برای این منظور باید صبوری پیشه کنید . اگر شتاب کنید و تصمیم بگیرید ، خیلی زود به خفقان دچار خواهید شد . خسته شدن بر ملول شدن رجحان دارد . خوب است آدم خسته شود ، تا ملول . آدم خسته هنوز امیدی دارد ، آدمی که دچار ملالت شده است ، هیچ امیدی ندارد . صبور باشید .

یکشنبه 10 مهر 1390 - 4:14:42 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دردهای من


آب را گل نكنيم


نابساماني


من چه ام؟


مرگ


نوازنده


تولد درد است


از عشق بر خاستن : عشق از سر نياز و عشق ناب


نابسامانی


زندگینامه چگوارا


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

45592 بازدید

13 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

37 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements