×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زندگی باید...

ای ایرانی

در این خاک زرخیز ایران زمین
 نبودند جز مردمی پاک دین
 همه دینشان مردی و داد بود
 وز آن کشور آزاد و آباد بود
 چو مهر و وفا بود خود کیششان
 گنه بود آزار کس پیششان
 همه بنده ناب یزدان پاک
 همه دل پر از مهر این آب و خاک
 پدر در پدر آریایی نژاد
 ز پشت فریدون نیکو نهاد
 بزرگی به مردی و فرهنگ بود
 گدایی در این بوم و بر ننگ بود
 کجا رفت آن دانش و هوش ما
 چه شد مهر میهن فراموش ما
 که انداخت آتش در این بوستان
 کز آن سوخت جان و دل دوستان
 چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟
 خرد را فکندیم این سان زکار
 نبود این چنین کشور و دین ما
 کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
 همه جای مردان آزاد بود
 در این کشور آزادگی ارز داشت
 کشاورز خود خانه و مرز داشت
 گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
 گرامی بد آنکس که بودی دلیر
 نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
 نه بیگانه جایی در این خانه داشت
 از آنروز دشمن بما چیره گشت
 که ما را روان و خرد تیره گشت
 از آنروز این خانه ویرانه شد
 که نان آورش مرد بیگانه شد
 چو ناکس به ده کدخدایی کند
 کشاورز باید گدایی کند
 به یزدان که گر ما خرد داشتیم
 کجا این سر انجام بد داشتیم
 بسوزد در آتش گرت جان و تن
 به از زندگی کردن و زیستن
 اگر مایه زندگی بندگی است
 دو صد بار مردن به از زندگی است
 بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
 برون سر از این بار ننگ آوریم
فردوسی
چهارشنبه 30 خرداد 1391 - 5:35:07 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دردهای من


آب را گل نكنيم


نابساماني


من چه ام؟


مرگ


نوازنده


تولد درد است


از عشق بر خاستن : عشق از سر نياز و عشق ناب


نابسامانی


زندگینامه چگوارا


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

45580 بازدید

1 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

25 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements