×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زندگی باید...

پـــذیـــرش

پـــذیـــرش

زندگي را همانطورکه هست , بدون هيچ توضيح منطقي و استدلالي بپذيريد وبا خوشحالی در پذیرش آن باشید.

((هاکوئین))استاد بزرگ ذن در دهکده ایی زندگی میکرد.روزی دختر یکی از بازرگانان همان دهکده باردار شد.پدرش به او بسیار فشار آوردتا وی نام معشوقه اش را برملا سازد،در نهایت دخترک به خاطر عشقی که به معشوقه اش داشت او را رسوا نکرد و نام هاکوئین و گفت که او معشوقه وی بوده است.تا زمان به دنیا آمدن نوزاد پدر سکوت کرد،اما همین که نوزاد به دنیا آمدپدر کودک را برداشت و اهالی دهکده را جمع کردوبه در خانه هاکوئین رفت و با توهین واستهزاهای فراوان عشقبازیهای خفت بار او را برملا کرد.پس از فحاشی و کتک مفصلی که به هاکوئین زدند کودک را بر سرش انداختند و گفتند:آیا این کودک را میشناسی؟این نتیجه آن گناهان ننگ آلودت است!هاکوئین کودک را در آغوش گرفت و فقط گفت:((عجب!!!))

بعد از آن استاد هر جا میرفت نوزاد را در ردای ژنده اش میپیچید و با خود میبرد.او حتی برای لحظه ایی کودک را از خود جدا نمیکرد.در شبهای بارانی یا روزهای طوفانی از خانه بیرون میرفت واز همسایگانش برای نوزاد شیر گدایی میکرد.برخی از شاگردان او پس از این رسواییه بار آمده به او پشت کردند.یک سال گذشت،مادر کودک پس از این مدت دریافت که بدون فرزندش دیگر نمیتواند به زندگی ادامه دهددر ضمن اینکه معشوقه وی بدون اینکه چیزی به او بگویدشهر را ترک گفته بود.پس نام پدر حقیقی کودک را نزد پدر خود اعتراف کرد.پدر تا حقیقت را شنید بلافاصله مردم را جمع کرد و نزد استاد رفتند.همگی بر روی پاهای استاد افتادند و گل به گردنش انداختند و ملتمسانه و عاجزانه از او طلب آمرزش و مغفرت نمودند،سپس کودک را که حالا کودکی چاق و سالم و سر زنده بودبرداشتند و رفتند.به هنگام خداحافظی هاکوئین در پاسخ به اظهارات آنها فقط گفت:((عجب!!!))

این قانون ((تاثاتا)) است،یعنی خداوند هر چیزی که بدهد یا ندهد در هر صورت خوب است.هیچ چیز بد نیست زیرا همه چیز الهی است.زندگی را همانگونه که هست بدون هیچ منطق و استدلال و خواهش یا نارضایتی بپذیرید.   ناگهان متوجه میشوید که بدون هیچ دلیلی قلبا خوشحال هستید.هرگاه خوشحالیتان با دلیل خاصی همراه باشد این شادیتان خیلی طولانی نخواهد بود.اما شادی بدون دلیل خاص سروری دائمی است که این سرور نتیجه پذیرش بی چون و چرای شماست.

با حقیقت روبرو شوید و ببینید که گذشته ها دیگر گذشته و مطمئنا هیچ تلاشی نمیتواند آن را بازگرداند.چسبیدن به آن جلوی رشدتان را میگیرد.حافظه گذشته ها را بر روی زمین بگذارید،بر روی آنها و علایق و وابستگیهایتان روبان زیبایی ببندید و محترمانه و مشتاقانه با آنها وداع کنید.کسی که در گذشته اش باقی مانده و در آن زندگی میکند خطر فسیل شدن او را تهدید میکند.ذهن با چسبیدن به گذشته ها آنها را مهم جلوه میدهد.ذهن به جای تمرکز اکنون در گذشته یا در آینده زنگی میکند.(یا حرکت به سمت عقب و یا حرکت به سمت جلو دارد.)گذشته با حضور شما وجود خارجی داشته و اینک شما دیگر آنجا نیستسد،پس دیگر وجود ندارد.آینده نیز هنوز نیامده و شما نمیتوانید پیشاپیش در آن قرار بگیرید.اکنون نیز جایی است که شما در آن حضور نداریدو جزئی از گذشته ها خواهد شد.برای چیزی که دیگر وجود ندارد گریه نکنید،حتی به اکنون نیز نچسبید زیرا آن نیز به زودی خواهد گذشت.چسبندگی شما به هر چیزی ایجاد درد و ناراحتی میکند و تو بالاخره بایستی حرکت کنی.

پس تا اکنون تو از دست نرفته،تمام زندگیت را چه خوب چه بد،چه زشت و چه زیبا،چه دوست و چه دشمن،همگی را بپذیر،اکنونت را دریاب.بدون پرداختن به گذشته ها،رهایشان کن و از درون قلبت شاد باش....

برگرفته از کتاب تمثیلهای عرفانی

( امین ایران    anti.[email protected] )                               

 

یکشنبه 10 مهر 1390 - 4:13:40 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دردهای من


آب را گل نكنيم


نابساماني


من چه ام؟


مرگ


نوازنده


تولد درد است


از عشق بر خاستن : عشق از سر نياز و عشق ناب


نابسامانی


زندگینامه چگوارا


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

45610 بازدید

31 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

55 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements